♥ ♥ بیا آخرین شاهکارت را ببین ♥ ♥

بیا آخرین شاهکارت را ببین

مجسمه ای با چشمانی باز
خیره به دور دست
شاید شرق،شاید غرب

مبهوت یک شکست
مغلوب یک اتفاق
مصلوب یک عشق

مفعول یک تاوان
خرده هایش را باد میبرد
و او فقط خاطراتش را نگه داشته..

بیا آخرین شاهکارت را ببین..
مجسمه ای ساخته ای به نام "من"


[ شنبه 25 آذر 1391برچسب:دل نوشته, ] [ 19:31 ] [ zahra ] [ ]
دل ساده من
 
در چشمانم تنهاییم را پنهان می کنم

در دلم دل تنگی ام را

در سکوتم حرف های نگفته ام را

در لبخندم غصه هایم را

دل من چه خرد سال است ، ساده مینگرد

ساده میخندد و ساده میپوشد

دل من از تبار دیوار های کاهگلی است

ساده می افتد

ساده می شکند

ساده می میرد
[ چهار شنبه 22 آذر 1391برچسب:, ] [ 17:7 ] [ zahra ] [ ]
یک روز می بوسمت...

یک روز می بوسمت...
فوقش مرا به جهنم می خوانند!!
فوقش می شوم ابلیس!
آنوقت تو هم به جرم اینکه ابلیسی تو را بوسیده جهنمی می شوی!
جهنم که بیایی، آنجا پیدایت می کنم
و دور از چشم خدا، هر روز می بوسمت!
وای خدا چه بهشتی شود جهنم!!!!

[ دو شنبه 20 آذر 1391برچسب:دل نوشته, ] [ 21:16 ] [ zahra ] [ ]
زیـر دوش حمّــام می‌بَـرم..............



زیـر دوش حمّــام می‌بَـرم،
بُـغـضـم را.....
میـان شُـرشُـر آبِ داغ می‌تـرکـانـم،
تا همـه فـکـر کننـد
قرمـزیِ چشمـانـم
ازدم کـردنِ حمّـام است!!!!!!
[ دو شنبه 20 آذر 1391برچسب:دل نوشته, ] [ 21:15 ] [ zahra ] [ ]
داستان کوتاه

داستان طنز فرهاد و هوشنگ
فرهاد و هوشنگ هر دو بیمار یک آسایشگاه روانى بودند ؛ یک روز همینطور که در کنار استخر قدم مى زدند ناگهان فرهاد خود را به قسمت عمیق استخر انداخت و به زیر آب فرو رفت. هوشنگ فورا به داخل استخر پرید و خود را در کف استخر به فرهاد رساند و او را از آب بیرون کشید. وقتى دکتر آسایشگاه از این اقدام قهرمانانه هوشنگ آگاه شد ، تصمیم گرفت که او را از آسایشگاه مرخص کند. هوشنگ را صدا زد و به او گفت : من یک خبر خوب و یک خبر بد برایت دارم. خبر خوب این است که مى توانى از آسایشگاه بیرون بروى زیرا با پریدن در استخر و نجات دادن جان یک بیمار دیگر ، قابلیت عقلانى خود را براى واکنش نشان دادن به بحرانها نشان دادى و من به این نتیجه رسیدم که این عمل تو نشانه وجود اراده و تصمیم در توست. و اما خبر بد این که بیمارى که تو از غرق شدن نجاتش دادى بلافاصله بعد از این که از استخر بیرون آمد خود را با کمر بند حوله حمامش دار زده است و متاسفانه وقتى که ما خبر شدیم او مرده بود.
هوشنگ که به دقت به صحبت هاى دکتر گوش مىکرد گفت : او خودش را دار نزد ، من آویزونش کردم تا خشک بشه …

[ یک شنبه 19 آذر 1391برچسب:, ] [ 20:43 ] [ zahra ] [ ]
ریشه در خاک

چه نیازیست که انسان ماشین زمان بسازد ؟

وقتی می شود آهنگی را گوش کنی و به همان لحظه ها

دقیقا

 به همان لحظه ها پرتاب شوی
 


ادامه مطلب
[ یک شنبه 19 آذر 1391برچسب:, ] [ 20:34 ] [ zahra ] [ ]
آری داستان ، داستان فقر است

پرونده اش را زیر بغلش گذاشتند و بیرونش کردند

ناظم با رنگ قرمز و چهره برافروخته فریاد کشید :
بهت گفته باشم ، تو هیچی نمی شی ، هیچی
مجتبی نگاهی به همکلاسی هایش انداخت ، آب دهانش را قورت داد خواست چیزی بگوید اما ، سرش را پایین انداخت و رفت

برگه مجتبی ، دست به دست بین معلم ها می گشت اشک و خنده دبیران در هم آمیخته بود
 

امتحان ریاضی ثلث اول :


سئوال : یک مثال برای مجموعه تهی نام ببرید
جواب : مجموعه آدم های خوشبخت فامیل ما
سئوال : عضو خنثی در جمع کدام است ؟
جواب : حاج محمود آقا ، شوهر خاله ریحانه که بود و نبودش در جمع خانواده هیج تاثیری ندارد و گره ای از کار هیچ کس باز نمی کند
سئوال : خاصیت تعدی در رابطه ها چیست ؟
جواب : رابطه ای است که موجب پینه دست پدرم ، بیماری لاعلاج مادرم و گرسنگی همیشگی ماست

معلم ریاضی اشکش را با گوشه برگه مجتبی پاک کرد و ادامه داد


سئوال : نامساوی را تعریف کنید
جواب : نامساوی یعنی ، یعنی ، رابطه ما با آنها ، از مابهتران ، اصلا نامساوی که تعریف و تمجید ندارد ، الهی که نباشد
سئوال : خاصیت بخش پذیری چیست ؟
جواب : همان خاصیت پول داری است آقا ،که اگر داشته باشی در بخش بیمارستان پذیرش می شوی و گرنه مثل خاله سارا بعد از جواب کردن بیمارستان تو راه خانه فوت می کنی
سئوال : کوتاه ترین فاصله بین دو نقطه چه خطی است ؟
جواب : خط فقر ، که تولد لیلا ، خواهرم را ، سریعا به مرگش متصل کرد


برگه در این نقطه کمی خیس بود و غیر خوانا ، که شاید اثر قطره اشک مجتبی بود

معلم ریاضی ، ادامه نداد برگه را تا کرد ، بوسید و در جیبش گذاشت
مجتبی دم در حیاط مدرسه رسیده بود ، برگشت با صدای لرزانش فریاد زد
آقا اجازه : گفتید هیچی نمی شیم ؟ هیچی ؟
بعد عقب عقب رفت ، در حیاط را بوسید
و پشت در گم شد

[ شنبه 18 آذر 1391برچسب:داستان,داستان فقر, ] [ 22:55 ] [ zahra ] [ ]

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

لینک باکس